بی توباتو | ||
زیر سایه ی نگاهت احساس غرور می کنم از هجوم خاطرات تلخ گذشته در امانم .زیباترین احساس زمانی که غنچه ی سرخ لبخندت روتوی صورت مهتابیت می بینم.زمانی که دستای سرد تو به سمت دستای گرم و لبریز از عشق من دراز می کنی . تلالؤ عشق رو در نگاهت می خونم.زمانی که چشمانم بارونی می شه و تو چتر دستانت رو سایبان گونه های سرخم می کنی تا جوی اشکان عاشقم جاری نشود.اما من سنگدل چتر شکسته ی ذستانم را از تو دریغ می کنم زیرا که بارون چشمانت به قلب پر هیاهوی من آرامش می دهد و هر لحظه می توانم عشق تو را بیشتر از همیشه احساس می کنم. زمانی که اسم من روی لبانت جاری می شود در اسمان نگاهت پرواز می کنم.زیباترین لحظه ی عمرم زمانی بود که تو مهمان نا خونده ی قلبم شدی! ولی...................................!نه؟کجاس رویای زیبای با تو بودن دستان سرد تو!سایبان نگاهت!چتر دستانت نه؟ [ سه شنبه 91/6/28 ] [ 12:45 عصر ] [ سپیده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |